دین به انسان نمیگوید «خوب باش»، میگوید: «خودت باش»
• مسالۀ اصلیِ ما در حیات دنیا، «تزکیه شدن» است، بقیۀ مسائل یا مقدمۀ تزکیه هستند یا نتیجۀ آن و یا زیرمجموعۀ آن. اصلیترین رسالت انبیاء الهی نیز تزکیه است، حضرت امام(ره) میفرمایند: «انبیا اصلش آمدهاند براى تزکیه نفوس انسانى»(صحیفۀ امام/8/255) در جای دیگری فرمودهاند: «بعثت براى این است که مردم را تزکیه کند.»(صحیفۀ امام/9/335) و میفرمایند: «تزکیه مقدم است بر همه چیز»(صحیفۀ امام/19/134)
• مسألۀ اصلی ما این نیست که چند صفت خوب داشته باشیم یا چند صفت بد را نداشته باشیم، و نیز مسألۀ اصلی ما این نیست که عمل انجام دهیم یا انجام ندهیم. مهم این است با جریتن برخورداری از صفات خوب و انجام اعمالی که انجام میدهیم، چقدر میتوانیم خود را تزکیه کنیم، مهم این است که با نماز و روزه و زکات خود چقدر تزکیه میشویم. همان تزکیهای که دربرگیرندۀ تمام کارهای خوب انسان است و میتواند همه فعل و انفعالات انسان از جمله افعال عبادی، حقوقی، اخلاقی و ... را شامل شود.
* تزکیه برآیند همه خوبیهاست تنها به رشد اخلاقی و کسب ملکات محدود نمیشود. فرصت بسیار خوبی برای تنظیم همه ابعاد زندگی انسان است یعنی اگر با اصول و قواعد تزکیه آشنا شویم کل زندگیمان را میتوانیم بر اساس آن اصلاح کنیم.
* ما در این جلسات میخواهیم با فرایند تزکیه در مسیر زندگی و بندگی آشنا شویم و از آن برنامه بگیریم اولیتها و اولویتهای آن را بشناسیم تا صحیحتر و راحتتر حرکت کنیم و دیگران را نیز بهتر متقاعد کنیم و با انگیزۀ بیشتری به دینداری بپردازیم و لذت بیشتری از دینداری ببریم.
* تزکیه به معنای نمو و رشد انسان در جهت خوبیهاست. بذر و ریشه این رشد یابندگی در وجود خود انسان است در فطرت آدم است. پس وقتی خوب رشد کردن ما در واقع شکوفایی فطرت ما باشد تزکیه معنایش «خودشکوفایی» انسان خواهد بود. و دین هم برنامه این خودشکوفایی است. در واقع دین به ما میگوید که تو خودت را شکوفا و بارور کن. برخلاف تصور خیلیها دین به ما نمیگوید خوب باشید، و خوبی را از بیرون به ما تحمیل کند. دین چیزی را بر انسان بار نمیکند و فقط میگوید: «خودت باش و خودت را رشد بده». دین مطابق با همان چیزی است که «خودِ حقیقی انسان» میخواهد و لذا اگر کسی گفت فلان چیزی که دین گفته است با آنچه من میخواهم مغایر است، باید به او گفت که خودِ واقعیات را نشناختهای. سعی کن خودت باشی و از خودت درک و دریافت درستی داشته باشی.
* حتی از این زاویه، دین از تو نمیخواهد که خودت را تغییر دهی، یا حرکت کنی و جایت را تغییر دهی، بلکه از تو میخواهد «خودت باش» البته آن خودِ حقیقیات نه آن چیزی که به اشتباه فکر میکنی. کاری که ابلیس انجام میدهد این است که آدم را در تصور صحیحی که باید از خودش داشته باشد به اشتباه میاندازد و او را از اینکه خودش باشد، منحرف میکند.
* بر این اساس هر کس بیدینی کند در واقع دیگر خودش نیست، از نظر روحی و فکری در اختیار دیگران قرار گرفته است. استقلال خودش را از دست میدهد و دیگر به فکر منافع خودش هم نخواهد بود. خدا هم فرمود: «نسوا الله فانساهم انفسهم» وقتی کسی خدا را فراموش کند دیگر خودش را هم فراموش میکند.
* دین به ما میگوید که این خودِ تو هستی که بناست رشد و نمو کنی، تنومند و قوی بشوی، میوه بدهی و سعۀ وجودی پیدا کنی. بنا نیست چیزی به تو تحمیل شود، این مطلب از جهتی با این آیۀ قرآن هم ربط پیدا میکند که به پیغمبر اکرم(ص) میفرماید: «تو بر آنان تسلطى نداری؛ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ»(غاشیه/22)
* «تزکیه» در قرآن پس از قسم به جان پاک انسان ذکر شده است و این نشان میدهد تزکیه اولا در خدمت حفظ زیباییهای روحی انسان است ثانیا در خدمت رشد آن زیباییهاست.